این کتاب به مبانی ابتدایی شکل های مسالمت آمیز مبارزه و نحوه ی بکار بستن آ نها در یک کمپین م یپردازد. شیو ه هایی که در ۱۵ بخش این کتاب فهرست و توصیه شده اند به طور موفقیت آمیزی در نقاط مختلف دنیا به اجرا درآمده اند.
تاریخ دان انگلیسی، اریک هوبساوم، قرن بیستم را قرن افراط نامیده است. دلیل وی همانا جنگ های خانمان برانداز این قرن و ایدئولوژ یهایی بود ها ند که کمر به نابودی کامل ملت ها، طبقه ها و باورهای مذهبی بسته اند.
با وجود اینکه در همین قرن اشاعه ی دمکراسی و شکوفایی اقتصادی موجب دگرگونی های ریشه ای درشرایط زیست بشر شده خطر جنگ و نابودی هنوز به قوت خود باقی ست. اما این خطر بالقوه را امکان دیگری تعدیل می کند که همانا امکان مبارزه ی مسالمت آمیزاست.
در این کتاب درس های مربوط به مبارزات طولانی و دشوار ولی مسالمت آمیز علیه بسیاری رژیمهای غیردمکراتیک و دشمنان هرگونه حقوقی برای مردم آمده است. این کتاب برای آنانی ست که درحال مبارزه یا در فکر شروع مبارزه برای برپایی جامعه ای آزادتر، بازتر و عادلانه ترند.
۵۰ نکته ی اساسی پیرامون مبارزه ی مسالم تآمیز در سه بخش به خواننده گان عرضه می شود. بخش اول، پیش از آغاز، خواننده را با مبانی مفهومی و تحلیلی موضوع آشنا میکند.
بخش دوم، آغاز، مهارت های لازم اولیه مانند طرح پیام و برنامه ریزی اقدامات همگانی را بررسی می کند.
بخش سوم، اداره ی کمپین مسالمت آمیز، مهار تهای پیچیده تر مانند مدیریت کمپین مسالمت آمیز را آموزش می دهد.
بخش چهارم، فعالیت در شرایط سرکوب، به نحوه ایجاد فضایی امن برای فعالیت م یپردازد و آخرین بخش شیو ههایی را برای بالا بردن سطح
دانش و کاردانی کمپین پیشنهاد میکند.
بخش های میانی به پاسخ به پرسش های مهم م یپردازد. اگر خواننده بتواند پاسخ به یک پرسش را به درستی و با عمق کافی دریابد از عهده درک نکته ای اساسی پیرامون مبارزه نیز برآمده است.
این بخش ها را می توان به طور کامل یا در پی یافتن پاسخ به پرسش های مشخص خواند. برای کمک به درک بهتر، هر نکته با آوردن نمونه ای توضیح داده شده است.
علاوه بر این، بخش های مهم شامل توصیه هایی عملی نیز هستند. نویسندگان این کتاب معتقدند که ارائه ی کتاب به این صورت به خواننده کمک م یکند که کنش مسالمت آمیز را به مرحل هی عمل درآورد، حقوق خود را بازپس گیرد و از طریق مبارزه علیه سرکوب، استبداد و اشغال از تحقق یک عصر افراط دیگر جلوگیری کند.
نکته 1 از پنجاه نکته اساسی مبارزه مسالمت آميز
چرا این کتاب را میخوانیم؟
اگر به نقاط غیردمکراتیک دنیا به مثابه میدان جنگ بزرگی نگاه کنیم می توانیم دو دیدگاه کاملا متفاوت را برای دستیابی به قدرت سیاسی تشخیص بدهیم. این دو دیدگاه (مفهوم) در سرتاسر قرن بیستم، همچنان که اکنون، در حال ستیز با یکدیگر بوده اند. مفهوم اول را، که بیشتر از مفهوم دوم مورد استفاده قرار گرفته، می توان به راحتی در گفته های برخی از معروفترین رهبران انقلابی یافت.
صدر مائو، رهبر سابق حزب کمونیست چین، می گوید: "سیاست، جنگ بدون خونریزی و جنگ، سیاست همراه با خونریزی است. ما طرفدار برچیدن بساط جنگ هستیم. ما جنگ نمیخواهیم. اما بساط جنگ را تنها با جنگ می توان برچید. برای از بین بردن اسلحه باید مسلح شد." (مائو تسه دون. گفته های صدر مائو). استفاده از خشونت برای دستیابی، حفظ و گسترش قدرت سیاسی از نتایج دیدگاه اول است. صدر مائو این دیدگاه را به خوبی با گفتن این نکته که "قدرت سیاسی از لوله ی تفنگ بیرون میآید" بیان میکند. اسامه بن لادن همین حرف را به گونه ای دیگر تکرار میکند "سرکوب را تنها با غرش گلوله ها میتوان از بین برد."
در این دیدگاه مفهوم رقابت برای دستیابی به قدرت سیاسی، که به تدریج درجهان غرب آزادتر و عادلانه تر می شود، جایی ندارد. همانطور که رفیق استالین گقته بود: "تصمیم را نه آن کسی که رأی میدهد بلکه آن کسی که رأی را میشمارد میگیرد."
رویکرد دوم برای دستیابی به قدرت سیاسی استفاده از مبارزه مسالمت آمیز است. خورخه لوییس بورخس نویسنده ی بزرگ آرژانتینی می گوید: "خشونت آخرین پناهگاه بینوایان است." این صفحات به کسانی تقدیم می شود که به دیدگاه و رویکرد دوم باور دارند.
نکته دوم
آیا قدرت واقعاً از لولهی تفنگ بیرون می آید؟
بی گمان بسیاری چنین فکر میکنند. بگذارید به مواردی چند که در آن ها از خشونت برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده شده اشاره کنیم:
اوت 1990: صدام حسین دستور اشغال کویت را داد. آیا او با این کار به هدفی سیاسی می اندیشید؟ پاسخ مثبت است. او با حمله به کویت هدف سیاسیِ دسترسی به نفت آن کشور و توسعهی خاک عراق را دنبال میکرد.
بهار 1999: سلوبودان میلوسویچ، دیکتاتور صربستان، با استفاده از شیوه های صدام حسین تلاش کرد که مشکل استقلال طلبی کوسوو را حل کند. او پلیس و ارتش را گماشت تا صدها هزار آلبانیایی تبار را از خانه و کاشانهی خود برانند.
سپتامبر 2001: القاعده شیوهی نفرت انگیز خود را برای به دست آوردن قدرت سیاسی به کار بست. 19 گروگانگیر انتحاری سه هواپیما را به ساختمانهایی در نیویورک و واشنگتن زدند و تقریبا 3000 نفر را به قتل رساندند.
اینها نمونه هایی از به کارگیری خشونت برای دستیابی به قدرت بود، اعمالی که به واکنش خشونت آمیز جامعهی جهانی انجامید:
ژانویهی 1991: تحت رهبری آمریکا ائتلافی از 30 کشور جهان به بمباران هوایی عراق پرداختند تا آن کشور را مجبور به ترک کویت کنند
مارس 1999: آغاز بمباران هوایی صربستان که در نهایت به خروج نیروهای امنیتی صرب از کوزوو و بازگشت پناهندگان آلبانیایی تبار منجر شد. این کمپِین نظامی تلفات غیرنظامی نیز به همراه داشت.
اکتبر 2001: نیروهای تحت رهبری آمریکا افغانستان را اشغال میکنند.
مارچ 2003: نیروهای تحت رهبری آمریکا، علیرغم اعتراضات درون-کشوری و جهانی عراق را اشغال میکنند.
نکته سوم.
آیا جایگزین معقولی برای خشونت وجود دارد؟
علیرغم این باور که "قدرت از لولهی تفنگ بیرون می آید" نمونه های موفق بسیاری از دستیابی به قدرت بدون توسل به خشونت وجود دارد.
هند در سال 1947 به استقلال دست یافت. این استقلال در بخش عمدهی خود حاصل مبارزهی مسالمت آمیزی بود که در سال 1916 علیه امپراطوری بریتانیا آغاز شد. مهاتما گاندی مردم را بسیج کرد، اعتماد به نفس شان را به آن ها بازگرداند، و با توسل به سیاست عدم همکاری، دولت بریتانیا را تحت فشار قرار داد. او نهادهایی خارج از حیطهی کنترل دولت به وجود آورد و به تدریج قادر شد که قدرت بریتانیا را در داخل و خارج از هند کاهش بدهد.
فروپاشی رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی نیزعمدتاً حاصل چنین مبارزه ای بود، مبارزه ای که به ویژه در سال های دهه ی 80 میلادی به اوج خود رسید. نلسون ماندلا، رهبر بزرگ این جنبش، درطول بخش اعظم این مبارزه در زندان به سر میبرد. با این وجود بایکوتها، اعتصابها و تظاهرات پیروان او رژیم آفریقای جنوبی را تحت فشار قرار داد و در نهایت آن را برای تغییر رژیم به پای میز مذاکره کشاند.
مبارزهی مسالمت آمیز از دلایل اصلی سقوط حکومت فردیناند مارکوس، دیکتاتور فیلیپین، بود. در جریان این مبارزه مردم ارتشیانی را که به رژیم پشت میکردند در زیر چتر حمایت خود قرار مییدادند.
جنبش همبستگی در لهستان نیز با توسل به مبارزهی مسالمت آمیز، که یک دهه جریان داشت، به اهداف خود رسید. این جنبش ابتدا از طریق اعتصاب و با برپایی یک اتحادیهی آزاد کارگری آغاز شد و سپس، همزمان با تشکیل حکوت نظامی، از طریق مبارزهی زیرزمینی، مشروعیت حزب کمونیست را خدشه دارکرد و در نهایت آن را مجبور به مذاکره با جنبش و برگزاری انتخابات آزاد نمود.
در ماه مه 1992 مردم دیکتاتوری نظامی در تایلند را از طریق مبارزهی مسالمت آمیزی که شامل اعتصابات و تظاهرات گسترده بود سرنگون کردند. در اوایل سال 2006 یک مبارزهی مسالمت آمیز مردمی در همین کشور دولت فاسد وقت را به زیر کشید.
اخیراً جنبش های مسالمت آمیز موفق به عوض کردن رژیم های مستبد و یا مجبور کردن نیروهای اشغالگر به ترک کشوراشغال شده در موارد زیر شده اند:
صربستان 2000
گرجستان 2002
اوکرایین 2004
لبنان 2005
در حال حاضر نهضت های مسالمت آمیز در حال مبارزه برای برانداختن رژیم های مستبد در کشورهای زیرند:
روسیه سفید
برمه
ایران
پاپوای غربی
زیمبابوه
جنبشهای دیگری نیز هستند که در جریانند ولی دنیا هنوز چیز زیادی در مورد آن ها نمیداند. این جنبشها در کشورهایی مثل آذربایجان و گینهی نو در جریان است. سوای این در بسیاری کشورهای پیشرفته و غیر پیشرفتهی دنیا مبارزهی کارگران، دهقانان و شهروندان عاری از حقوق در حال انجام است.
هیچوقت به این مسئله اینطور نگاه نکرده بودید؟
حالا وقت شروع است!
نکته چهارم.
عاقبت حق با کیست؟
درگیری های خشونت آمیزی که تاکنون به آنها اشاره کردیم نماد باور به دستیابی به اهداف سیاسی از طریق خشونت هستند. به بخشی از این نمونهها اشاره میکنیم:
1ـ کوزوو: با وجود حضور هزاران سرباز پاسدار صلح سازمان ملل، وضعیت در این منطقه همچنان بی ثبات است. قاچاق پیوستهی اسلحه و مواد مخدر و درگیری خشونت آمیز بین جریانات مخالف سیاسی و گروه های قومی تنها چند نمونه از موارد نافرجام خشونت هستند.
2- افغانستان: با وجود حضور هزاران سرباز ناتو، درگیری مسلحانه همچنان در نقاط مختلف این کشور ادامه دارد و مهمترین کالای صادراتی کشور هنوز هروئین است.
3- عراق: صدها هزار سرباز آمریکایی و عراقی نتوانسته اند از شدت گرفتن حملات تروریستی در این کشور که تاکنون منجر به مرگ هزاران عراقی و آمریکایی شده جلوگیری کنند.
در مقام مقایسه در کشورهایی که مبارزهی مسالمت آمیز شیوهی اصلی مبارزه بوده نتایج کاملاً متفاوتی به دست آمده است:
1- صربستان: علی رغم اینکه صربستان عامل بسیاری نا آرامی ها در منطقه ی بالکان بوده این کشور امروز به سوی دمکراسی گام برمی دارد و هر چند به کندی اما با اطمینان در راه پیوستن به اتحادیهی اروپاست.
2- گرجستان: گرجستان کشوری است که گام های مؤثری در راه احترام به آزادی های فردی و حفظ حقوق سیاسی اتباع خود برداشته است. به نظر نمیرسد که در این کشور مانند گذشته دزدی آرای انتخاباتی امر ممکنی باشد.
3- اوکراین: علی رغم بی ثباتی موجود، اوکراین امروز کشوریست که در آن اختلافات سیاسی به شیوه های مسالمت آمیز حل می شود و کسی در فکر مسموم کردن رقیب سیاسی اش نیست! این را انتخابات آزاد و دمکراتیک سال 2006 ثابت کرد.
4- لبنان: کشوری با سابقهی خونین جنگ داخلی و حضور ده ها هزار سرباز سوری در خاکش توانست سوریه را قانع کند که خاک آن کشور را بدون کوچک ترین درگیری ترک کند.
اگر این نمونه ها هنوز شما را قانع نکرده است به دلایل و مدارکی می پردازیم که آدریان کاراتنیتسکی و پیتر آکرمن در کتابشان به نام "چگونه آزادی به دست می آید: از مقاومت مدنی تا دمکراسی پایدار" ارایه داده اند. در کشورهایی که انتقال قدرت با استفاده از شیوه های مسالمت آمیز مبارزه انجام شده است تنش و خشونت سیاسی (در دورهی بعد از انتقال) بسیار کمتر بوده تا کشورهایی که در آن ها انتقال قدرت بدون حضور گسترده مردم صورت گرفته است.
مبارزهی غیرخشونت آمیز تنها یک جایگزین عملی و قابل اعتماد در مقابل استفاده از زور نیست. تجربه نشان داده است که تغییر و تحولات اجتماعی که در نتیجهی مبارزهی مسالمت آمیز به دست آمده اند هم مثبت تر بوده اند و هم پایدارتر.
حتی چریک ها نیز مجبورند کاری کنند که قطار سر وقت بیاید!
این درسها را به خاطر بسپارید.
خشونت موجب می شود که حتی بیطرفان و کسانی که در نبرد شرکتی ندارند نیز آسیب ببینند.
نمونه ها بسیارند: از تلفات غیرنظامی در جریان بمباران صربستان، عراق و افغانستان گرفته تا ویرانی هایی که نتیجهی مبارزات چریکی است. عواقب اجتماعی و اقتصادی خشونت گسترده است.
چریک ها و نیروهایی که مبنای مبارزه ی خود را خشونت قرار داده اند ممکن است بسیاری مهارت های به اصطلاح "اصلی" را مانند تاکتیک و برنامه ریزی نظامی، دارا باشند ولی فاقد مهارت های "فرعی" لازم برای زندگی و عمل در جوامع دمکراتیک هستند. شیوه های بکار رفته در مبارزهی مسالمت آمیز استراتژیک، در مقطع بعد از مبارزه، یعنی در مرحلهی گذار، نیز به کار می آید- شیوه هایی که مربوط به سازماندهی، مدیریت و به دست آوردن مهارت های تازه می شود. از این گذشته، مخالفین شما نیز از آنجا که دارای مهارت هایی مشابه هستند میتوانند در مرحله ی گذار دولت را اداره کنند و دگرگونی هایی را که با مبارزه شما به دست آمده از میان بردارند.
این کتاب به کسانی تقدیم می شود که به مبارزهی مسالمت آمیز استراتژیک باور دارند، به ویژه آنانی که حاضرند در این راه از وقت و انرژی خود مایه بگذارند و آینده ای بهتر را برای خود و زادگاه خود به ارمغان بیاورند
ادامه صفحه2