امروز نیازمند آن هستیم که مشکلات فرهنگی خود را نیز ریشه یابی کنیم و به درستی و به دور از هرگونه تعصب ملی آنها را شناسایی و در جهت بر طرف کردن آن گام برداریم . این امر شاید در دید نخست برای خواننده ای که عشق به سرزمین و فرهنگ مادریش دارد کمی ناخوشایند باشد ولی اگر با خرد و اندیشه ای درست به آن بنگریم خواهیم دید که نه تنها در جهت نفی فرهنگ غنی ایرانی نبوده است بلکه در جهت هرچه باشکوه تر شدن این فرهنگ و تمدن فراگیر نیز میتواند باشد . رشد و نمو و جهانی شدن هر فرهنگی از یک سو نیازمند به شناسایی نقاط ضعف آن فرهنگ و تلاش بر برطرف کردن آن دارد و از سوی دیگر محدود به یک مرز جغرافیایی نبودن . متاسفانه مورد نخست که برطرف کردن نقاط ضعف فرهنگ ایرانی است هنوز اقدامی جدی برای برطرف کردنش صورت نگرفته است ولی مورد دوم که محدود به مرزهای جغرافیایی نبودن است به شکلی بسیار درست و منطقی در فرهنگ ایرانی نهادینه شده است . چند نمونه از این جهان شمولی فرهنگ ایرانی به شرح زیر است :
* اندیشه سعدی بزرگوارکه امروزه همچون ستاره ای بر سر درب سازمان ملل می درخشد :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهر
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
* اندیشه های تعامل بین ادیان که توسط مولانا جلال الدین محمد بلخی در 800 سال پیش بیان شد و دیدیم که در سال 2007 به عنوان مهمترین نیاز معنوی جهان امروز شناخته شد
اندیشه های فراگیر و جهانی اشو زرتشت : کردار نیک , گفتار نیک , پندار نیک
اندیشه آزادی حقوق انسانها که امروز در منشور حقوق بشر سازمان ملل نهفته است بر پایه نخستین منشور آزادی انسانها توسط کوروش بزرگ بنا نهاده شده است .
اندیشه انسان دوستانه و بزرگ منشانه فردوسی بزرگ در شاهنامه که به عنوان یکی از سه کتاب برتر ادبی جهان شناخته می شود
و یا شخصیت های جهانی همچون : بوعلی سینا, خیام فیلسوف, ابوریحان بیرونی, جابربن حیان و . . . که تاثیری شگرف در دانش و تمدن و فرهنگ جهانی داشتند نشان از عدم نژاد پرستی ایرانیان و همچنین نشان از اندیشه جهانی ایرانیان دارد که در فراتر از مرزهای ایران زمین سیر میکند و میتواند جهانی را با اندیشه هزاران سال تمدن خود سیراب کند . با توجه به این نقاط بی بدیل فرهنگ ایرانی شایسته نیست که همچنان نقاط ضعف خود را حفظ کنیم و به نسلهای پس از خود نیز منتقل کنیم . پس بایستی هر انسان ایرانی خردمندی که به خرد و اندیشه نیک باور دارد , در این جنبش بزرگ دست به اقدامی سازنده بزند تا همگی دست در دست هم کشوری سربلند و سرافراز و فرهنگی جهان شمول و افتخار آفرین بنا سازیم .
با توجه به پژوهشهای اجتماعی که نویسنده این جستار انجام داده است برخی از عوامل ضعف در فرهنگ ایرانی را میتوان به شرح زیر تجزیه و تحلیل کرد که البته این موارد شامل عموم مردم نیک سرشت و سربلند ایران نمی شود :
تملق و چاپلوسی و بت ساختن از انسانها
ضعف در مطالعه و عدم شناخت از تاریخ
کاهش معیارهای اخلاقی
بی دقتی ما ایرانیان
--------------------------
تملق و چاپلوسی و بت ساختن از انسانها
بزرگترین نقطه ضعف در فرهنگ غنی ایران از دید نگارنده این جستار تملق و چاپلوسی است . متاسفانه این خصلت نکوهیده در بسیاری از اقشار جامعه ایران در طی هزاران سال رخنه کرده است و برطرف کردن آن عظمی بزرگ و جدی را می طلبد . ریشه این خصلت را تقریبا میتوان از نوع سیستم های کشورداری در کشورهای باستانی جهان دانست . امری که در چین و ژاپن نیز شاید به مراتب بدتر از ایران رواج داشته باشد و انسانها برای شخصیت های دیگر خم و راست میشوند و دست بوسی میکنند . نمی توان چندان بر سیستم های گذشته ایران شاهنشاهی خرده گرفت . زیرا شرایط روزگار در آن زمان چنین اقتضا میکرده است که با توجه به امپراتوری های قدرتمند , نیاکان ایران زمین نیز چنین سیستمی را پایه گذاری کنند تا نه تنها سدی در برابر تجاوزات مکرر آنها باشند بلکه خود را نیز به عنوان یک ملت واحد و بزرگ که اجازه کوچکترین دست درازی به کشورشان را نمی دهند نمایان سازد . از این روی شرایط کشور داری شاهنشاهی به صورتی است که بر خلاف سیستم کشورداری "پادشاهی دموکراتیک" امروزی مانند سوئد , ژاپن , اسپانیا , انگلستان و . . . می باشد و شرایط موجب می شود که مردم ناخواسته به شاهنشاه و تصمیات او وابسته باشند و در این میان نیز مردمانی هستند که برای تسریع در اجرای امور خود مجبور به چاپلوسی و تملق نیز می شوند . البته در همین سیستم امپراتوری شاهنشاهی ایرانیان ما شخصیت های عدالتخواه و بزرگی داشته ایم که امروز میتواند بهرترین الگوی کشور داری و قدرت برای ایرانیان باشد مانند : کیخسرو , کوروش بزرگ ( 559 - 528 پیش از میلاد ) , داریوش بزرگ ( 522 پیش از میلاد ), مهرداد بزرگ اشکانی ( 160 - 140 پیش از میلاد ) , تیرداد اشکانی ( 250 پیش از میلاد ) , اردوان بزرگ , اردشیر بابکان , شاپور اول ساسانی , شاپور ذوالکتاف , انوشیروان دادگر و . . .
از این روی باید به دور از هرگونه بغض و کینه شخصی با نگرشی منطقی به پیشینه نیاکان , نقاط مثب آنان را که میتواند در پیشرفت و اقتدار امروزی ایران تاثیر گذار باشد را هویدا کنیم و آن را با قواین مدرن و امروزی عملی سازیم و از سوی دیگر نقاط ضعف آنان که پایه های کشور را تضعیف میکرده و دودمان آنها را نیز بر باد میداده را بررسی کنیم و سران و بزرگوار کشور را از این ضعفهای گذشته بازداریم . هر زمان ایران و ایرانی به این منطق و خرد و اندیشه رسید که همه گذشته پیش از اسلام را یکجا تخریب یا ستایش نکند و تاریخ پس از اسلام را یکجا ستایش یا نکوهش نکند و فقط بر اساس شواهد تاریخی و مستندات قضاوت کند و نکات مثب کشور داری گذشتگان را ستایش کند و نقاط ضعفش را هم نکوهش کند آن زمان این کشور به بالاترین درجات فرهنگ و ترقی می رسد و آینده از آن ما خواهد بود . در غیر این صورت بایستی با تکرار اشتباهات گذشته روزگارمان را سپری کنیم و به قضاوتهای اشتباهات تاریخی که کیته های شخصی و عوامل بیگانه در آنها هویدا است تن بدهیم و هرگز به بن مایه حقیقی آنچه که در تمدن ایران بزرگ نیاکان به جای گذاشته اند دست پیدا نکنیم .
شادروان ملک الشعرای بهار
مردن اندر شجاعت ادبی بهتر از چاپلوسی و جلبی
چاپلوسان سخن چین را ز درگه دور دار چاپلوسی خرمن آزادگی را اخگر است
باز می گردیم به عامل منفی چاپلوسی در فرهنک غنی ایرانی . به روشنی در ادارات , سازمانها , کشور داری و جامعه ایرانی این امر نمایان است . در ادارات و سازمانها پرسنل زیر دست با مدیران و قدرتهای بالاتر در سازمان برای رسیدن به اهداف خود با چاپلوسی و تملق رفتار میکنند . در صورتی که اهداف سازمانی هر شرکت رشد و ترقی آن سازمان و رضایت مشتری و در سطوح بالاتر نقش مثب در ارتقا یک کشور است . از این روی هر شخص با انجام وظایف به درستی میتواند به این مهم دست یابد و دیگر نیازی به تمل و چاپلوسی نخواهد بود . ولی متاسفانه با کاهش انجام وظایف در نزد پرسنل نیاز به تملق نیز بیشتر می شود و هم راندمان کاهش خواهد یافت و هم روابط غیر سازنده در آن سازمان رواج خواهد یافت . همچنین باید با توجه به فرهنگ مهر ورزی , دوستی و خونگرمی ایرانیان که شهرت جهانی دارد , فرهنگ تملق و چاپلوسی را باید از آن به درستی تفکیک کرد تا هرگز یکی خوانده نشود . در امور کشور داری ما ایرانیان نیز در گذشته و حال نیز متاسفانه فرهنگ ضد فرهنگی چاپلوسی بوده است و با دادن القاب بسیار بزرگ به پادشاه , نخست وزیر , سلاطین , وزرا و حاکمان وقت آنان را به درجه ای بسیار فراتر از یک انسان زمینی که برای خدمت به کشورش در آن پست و مقام است قرار میدهد و آنان را دچار توهم و شرایطی غیر منطقی میکنیم که شخص را از وظیفه خود دور می سازد . در حالی که پستها و مقامها در هر کشوری باید بر اساس لیاقت , تخصص , تعهد و خدمت به سرزمین و ملت تعیین شود و شخص برتر آن کشور چه پادشاه باشد یا نخست وزیر , سلطان , رئیس جمهور و . . . وظیفه ای سنگین بر دوش دارند ( مانند اداره یک کشور و پیشرفت و ترقی آن ملت ) که باید با جدیت تمام به آن عمل کند تا هم نامی نیک در تاریخ از خود به جای بگذارند و هم ملتی از وی راضی و خوشنود باشند و هنگامی که از مقامش کنار رفت مانند باقی انسانهای آن جامعه با وی برخورد شود و یک شخصیت ماورای انسان برای وی ساخته نشود . متاسفانه پایه این امر در تاریخ ما نهاده شده است که باید اصلاح گردد . مانند القاب تاریخی خدایگان شاهنشاه که نشان از فر ایزدی دارد . این القاب در جهان مترقی و رو به پیشرفت امروز پسندیده و منطقی به نظر نمی آید زیرا ما نیز باید با جهان پیش برویم . نه بایستی بی احترامی کنیم و نه اجرا بلکه فقط بایستی به دید یک فرهنگ که از نیاکان به جای مانده مورد احترام باشد .
با اینکه غربیان در توصیف احوال ملت ایران همیشه با کینه و بغض نوشته اند و تاریخ را به گونه های گوناگون تحریف کرده اند ولی در برخی موارد انتقادات آنها تقریبا روا می باشد :
سفیر فرانسه - آمده ژوبر ( 1847 - 1779 ) در این باره میگوید :
ایرانیان تملق زورگو را میکنند و ضرب المثلی دارند که میگوید : دستی را که نمی توانی ببری ببوس . در برخی موارد برای رسیدن به هدف باید دورویی و پیمان شکنی کرد . نامه ایران - حمید یزدان پرست - صفحه 848
چاپلوسی ایرانیان از دیدگاه شاردن :
ایرانیان متملق ترین ملتهای جهان هستند و برای رسیدن به مقاصد خویش نزد صاحب منصبان چنان خود را پست میکنند که در وصف نمی گنجد . آنها به گوینده چنین نشان میدهند که اندیشه آنها همان است که در دل وی میگذرد ولی پس از آنکه خرشان از پل گذشت به همه چیز پشت پا می زنند . نامه ایران - حمید یزدان پرست - صفحه 821
پس به قول نیاکان نیکتر آنست که :
شمع محفل شاهان شدن ذوقی ندارد خوش آن شمع که روشن کند ویرانه ای را
-------------------------------------
ضعف در مطالعه و عدم شناخت از تاریخ
حضرت حافظ
جام می گیرم و از اهل ریا دور شوم یعنی از اهل جهان پاکدلی بگزینم
جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم تا حریفان دغا را به جهان کم بینم
ضعف در مطالعه و عدم شناخت از تاریخ نیز یکی دیگر از عوامل منفی در فرهنگ امروزی جامعه ایران می باشد . فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در ایران امروز بسیار پایین تر از شان ملتی است که یکی از تاثیر گذران ترین ملتهای جهان بوده است . کودکان را بایستی از سنین پایین به کتاب خواندن در زمینه های مختلف تشویق کرد . کتابهای علمی و تاریخی در راس همه کتابهایی هستند که میتواند آینده کشوری را پایه گذاری کند . در سایه علم و دانست تاریخ گذشتگان ملتی میتواند در امور سیاسی , فرهنگی و اخلاقی به سطحی بسیار شایسته دست یابد و ملتهای دیگر را نیز تحت تاثیر خود سازد . از این روی وظیفه هر ایرانی است که این فرهنگ را گسترش دهند تا ریشه جهل از تاریخ و تعصبات کورکورانه خشکانده شود و در زمینه علم و دانش نیز به سطح کمال دست یابد .
ادامه مطلب